دنیای زشت 5
از دست این کارگرا جون به لب شدم
زبون آدمیزاد انگار سرشون نمیشه ، توی این فصل بیکاری و اقتصاد خراب با هزار تا درد سر و مشکل دو تا سفارش کار گرفتم اما این فلان فلان شده ها تن به کار نمیدن و امروزم 2 تاشون نیومدن و ............
بیزار شدم از ادامه این وضعیت که مدام باید به خاطرش اعصابم داغون باشه
" حافظانه "
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم